حمیدرضا جلاییپور: حکومت، کفش نیست، راحت بتوان آن را عوض کرد / حکومت با سیاستهای غلط، انبوهی از جوانان عاصی، بی آینده، بیکار و خشمگین را تولید کرد/ تندروهای حکومتی بلادلیل رجز نخوانند و با سرنوشت ایران بازی نکنند
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۶۸۱۱۳
به گزارش جماران؛ یک فعال اصلاحطلب گفت: اپوزیسیون خشونتناپرهیز فاقد سرمایه اخلاقی است، برای آنها تمامیت ارضی ارزش نیست. آنها فکر میکنند حکومت کفش است که راحت میتوان آن را عوض کرد.
متن گفت و گوی مکتوب حمیدرضا جلایی پور با خبرگزاری مهر در پی می آید:
جای خالی نخبگان را در هدایت حوادث اخیر چگونه تحلیل میکنید؟ به نظر شما چرا سلبریتیها میداندار حرکت شدند؟
خطا نکنید اتفاقاً، نخبگان جایشان در اعتراضات خالی نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در برابر این اقدام مخالف مصلحت ملی که از سوی حکمرانی انجام شد، حکومت به دو چیز امید بسته بود. یکی به جای احیای جامعه مدنی گفت ما بسیج داریم، مسجد و حسینیه و موکب و اربعین داریم و این مولفهها جامعه مدنی اصیل ایران است و به «حضور جمعی غیر خودیها» دیگر نیازی نداریم. دوم اینکه حکومت گفت آنهایی که در مراسم دینی شرکت نمیکنند میتوانند فوتبال ببینند، با تتلو و فالورهایش مشغول باشند. لذا در حالی که حکومت در دو دهه گذشته بر دانشجویان فعال، بر انجمنهای دانشجویی و بر تشکلهای سیاسی و سمنهای غیرمرید سخت گرفت، در برابرش نگران ورزشکاران و هنرمندان در فضای مجازی نبود. گفت غیرخودیهای هم اینگونه مشغول باشند.
حکومت در ۱۴۰۰ متبخترانه میگفت با «دولت یکدستی» که درست کردیم در سیاست خارجی توی دهان غرب میزنیم و تحریم را دور میزنیم (متأسفانه آنهم با اقتصاد سیاه و قاچاقی و پرهزینه) و در مذاکرات امتیازات بیشتر میگیریم و در داخل هم با کمک جوانان انقلابی چنان اقتصاد کشور را سامان میدهیم که مردم راضی خواهند شد و تبعات تعطیل کردن «جمهوریت» حکومت و مهار جامعه مدنی و نخبگان هم در عمل حل میشود و جای نگرانی ندارد. اما خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند!
آیا ائتلافهای فعلی اپوزیسیون را در به چالش کشیدن نظام موفق میدانید؟ و آیا به نظر شما اپوزیسیون خارجنشین توانسته چهرهای از خود ارائه کند که قابلیت راهبری همه چهرههای مخالف نظام را ذیل یک ایده و پرچم واحد داشته باشد؟
اگر اپوزیسیون خارجنشین توانسته بود اعتماد اقشار اصلی شهرها را جلب کند که تکانههای عظیمتری رخ میداد. توجه کنید در این اعتراضات چه شد. در این اعتراضات دیدیم که حاملان اصلی اعتراضات جوانان (دختران و پسران) و دانشجویان بودند. مردم کثیری از محلات هم با این اعتراضات و اعتراض جوانانشان مخالفت نکردند. اما همچنان حدود هفتاد درصد جمعیت شهرها با اینکه جز ناراضیان هستند ولی نسبت به اپوزیسیون خارجنشین که با پمپئو و سران دول غربی پالوده میخوردند، اعتماد نداشتند. اپوزیسیون اگر در طول زمان سرمایه اخلاقی جمع نکند که بیجهت مورد اعتماد اقشار اصلی جامعه قرار نمیگیرد. کمک مالی بنسلمان و پولهای نفتی صدام حسین به مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به کسانی که از راه دور فراخوان میدادند، اعتمادساز نیست (به تحقیقات دکتر تفرشی در مورد منابع منابع مالی فرقه رجوی مراجعه کنید). شما توجه داشته باشید فرقه تروریستی رجوی و کومله و دموکرات در شمالغرب ایران، اینها اسلاف گاندی نیستند اینها پدران داعش هستند، که در این اعتراضات این فرقهها در اروپا فعال شدند این فرقهها مورد اعتماد ایرانیان نیستند.
چه تصوری از کنشگری اپوزیسیون در این سه ماه دارید؟
توجه داشته باشید اپوزیسیون ایران یکپارچه نیست و اپوزیسیون ایران به خاطر شرایط امنیتی آشکار نیست. آن اپوزیسیونی که از راه دور و در تلویزیونهای ماهوارهای در این اعتراضات، از «خط آشوب» در ایران دفاع میکردند، اینها یک روز هم به ایران نمیآیند، اینها تعلق میهنی ندارند. اینها از خیزش اعتراضی و مدنی مهسا سوءاستفاده کردند. فرصتطلبی کردند و قصد داشتند این خیزش مدنی را که دنبال مطالبات فرهنگی (سبک زندگی) و سیاسی (حاکمیت قانون) و اقتصادی (عدالت و رونق اقتصادی) بودند به یک خیزش سرنگونیطلبانه و خشونتناپرهیزانه تبدیل کنند، که خوشبختانه در مجموع، جوانان معترض آنها را ناکام گذاشتند.
ارزیابی شما از نقش اپوزیسیون در به انحراف کشاندن اعتراضات و تغییر فاز آن به سمت خشونت و اغتشاش چیست؟
گفتم نقششان این بود: اولاً دنبال این بودند که اعتراض مدنی و خشونتپرهیز مهسا را به اعتراض خشونتناپرهیز و ایجاد چرخه آشوب تبدیل کنند، فعلاً ناکام ماندند. ثانیاً سرنگونیطلبان به اقتدارگرایی در داخل کمک کردند. شما کافی است به آمار اعدامها، میزان زیاد دستگیریها، صدها جانباخته (هم از مردم و هم از مأموران امنیتی) و اعدامها توجه کنید.
برای نخستینبار شاهد این بودیم که ادبیات استادیومی و خشونت بیسابقه وارد گفتمان اعتراضی شد، به نحوی که دهها نفر از نیروهای امنیتی در این وقایع به شهادت رسیدند، و این رفتارها باعث شد امکان هرگونه نرمشی از جانب نظام تحتالشعاع قرار بگیرد، به نظر شما دلیل این رفتارهای بیسابقه چه بود؟
بله. من هم به این نکته شما اشاره کردم. این تغییر «ادبیات سیاسی به خشونتناپرهیزی» چندین علت دارد. ولی یکی از علل مهم آن سیاستهای راهبردی پرهزینه داخلی و خارجی حکومت است. حکومت با این سیاستهای غلط انبوهی از جوانان عاصی، بی آینده، بیکار و خشمگین را تولید کرده است. شما چه انتظاری از جوان خشمگین و بی آینده دارید. متأسفانه در چنین فضایی فحش ابزار اعلام نارضایتی میشود و پدران و مادران هم میایستند و گوش میکنند. لذا در این موضوع باید به علت توجه کرد نه معلول. علت دوم اینکه در دو دهه اخیر حکومت ایران قدر ادبیات سیاسی خشونتپرهیزانه، اصلاحجویانه، صلحجویانه و گفتگومحورانه را ندانست. و دنبال مهندسی فرهنگی از بالا رفت و برای اکثر منتقدان خشونتپرهیز پرونده درست کرد و الان هم بیگناه در زنداناند. مطمئن باشید اگر حکمرانی چنین مهندسیهایی از موضع قدرت نمیکرد امروز با شعارهای خشونتناپرهیز روبرو نمیشد.
برخی رفتارها در خیابان و همچنین اظهارنظر برخی چهرهها و سلبریتیها به نحوی بود کأنه حقیقتاً کار کار نظام را تمامشده میپنداشتند، به همین دلیل نهایت خشونت را به خرج دادند و به گونهای اظهارنظر کردند گویی قرار نیست هیچ فردایی در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد و این افراد در حاکمیت جمهوری اسلامی زندگی کنند، به نظر شما دلیل این خطای محاسباتی چه بود؟
کلاً یکی از ویژگیهای تندروها در عرصه سیاسی (چه حکومتی و چه اپوزیسیون خشونتناپرهیز) این است که اهل اغراق و خالیبندی هستند و واقعنگر نیستند. اپوزیسیون خشونتناپرهیز فکر میکند حکومت کفش است که راحت میتوان آن را عوض کرد. از طرف دیگر شما غافل نشوید که دهههاست تندروهای حکومتی مرتب حرفهای اغراقآمیز درباره کشورهای غربی میزنند، دهها بار مرگ آمریکا و کشورهای غربی را اعلام کردند و صدا و سیما هم آنها را با افتخار پخش میکرد و میکند. احمدینژاد بارها با هزینه مردم بیپناه ایران از محو کشورها از روی نقشه جهان صحبت کرد. لذا در چنین عرصهای حرفها و ارزیابیها اغراقامیز است.
انجام چه اقدامات و اصلاحاتی را برای پیشگیری از تکرار وقایع مشابه ضروری میدانید؟
گام اول این است که حکومت شایسته است بفهمد با سیاستهای غلطش (که در ابتدای مصاحبه اشاره شد) یک «جامعه ناراضی» و «تمام جنبشی» تولید کرده است نه جامعهای در حرکت به سوی توسعه همهجانبه، پایدار، عادلانه و مشارکتی.
گام دوم اینکه حکومت شایسته است بفهمد که خیزش اعتراضی صد و ده روزه مهسا نوک کوه یک «دگردیسی بزرگ فرهنگی، اجتماعی و نسلی» است. خیزش مهسا در خیابانها آرام شده ولی «بلوک عظیم چند لایه اعتراضی» (لایه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) همچنان در جامعه پاسخ داده نشده وجود دارد، تندروهای حکومتی بلادلیل رجز نخوانند و با سرنوشت ایران بازی نکنند.
خوب توجه کنید هم اکنون گرانیها و تورم همچنان ادامه دارد و گذران زندگی روزمره مردم سخت بوده و سختتر میشود و انسداد اینترنت و خوابیدن کسبوکارهای مجازی بر نارضایتیها میافزاید. لذا اگر حکومت با کمک جامعه مدنی دست به اصلاحات نزند و به آن هفتاد درصد جمعیت ناراضی ساکت «چشم انداز بهبود» نشان ندهد متأسفانه دو رخداد میتواند در انتظار ایران باشد؛ اول اینکه در دهه گذشته با سیاستهای پرهزینه خارجی، ایران با تحریم روبرو شد و ایران در مسیر فقیر شدن قرار گرفت (در همین حال کشورهای همسایه عربی، عراق، ترکیه و جمهوری آذربایجان در مسیر رونق اقتصادی و همکاری با اسرائیل قرار گرفتهاند، و اسرائیل هم به ما پاتک «عمق استراتژیک» زده) پس از این خیزش اعتراضی در کنار فقیر شدن ممکن است ایران با «ناامن» شدن روبرو شود.
دوم اینکه اگر اصلاحات حکومتی و مورد قبول جامعه مدنی انجام نشود، ممکن است اپیزودهای اعتراضی فعلی ایران به «اپیزودهای انقلابی» تبدیل شود. خود همین تحول اپیزودیک میتواند بر ناامنی ایران بیفزاید. (منظور از اپیزود صفحات و دورههای اعتراضی است)
ارزیابی شما از نقش اپوزیسیون در به انحراف کشاندن اعتراضات و تغییر فاز آن به سمت خشونت و اغتشاش چیست؟
گفتم نقششان این بود: اولاً دنبال این بودند که اعتراض مدنی و خشونتپرهیز مهسا را به اعتراض خشونتناپرهیز و ایجاد چرخه آشوب تبدیل کنند، فعلاً ناکام ماندند. ثانیاً سرنگونیطلبان به اقتدارگرایی در داخل کمک کردند. شما کافی است به آمار اعدامها، میزان زیاد دستگیریها، صدها جانباخته (هم از مردم و هم از مأموران امنیتی) و اعدامها توجه کنید.
برای نخستینبار شاهد این بودیم که ادبیات استادیومی و خشونت بیسابقه وارد گفتمان اعتراضی شد، به نحوی که دهها نفر از نیروهای امنیتی در این وقایع به شهادت رسیدند، و این رفتارها باعث شد امکان هرگونه نرمشی از جانب نظام تحتالشعاع قرار بگیرد، به نظر شما دلیل این رفتارهای بیسابقه چه بود؟
بله. من هم به این نکته شما اشاره کردم. این تغییر «ادبیات سیاسی به خشونتناپرهیزی» چندین علت دارد. ولی یکی از علل مهم آن سیاستهای راهبردی پرهزینه داخلی و خارجی حکومت است. حکومت با این سیاستهای غلط انبوهی از جوانان عاصی، بی آینده، بیکار و خشمگین را تولید کرده است. شما چه انتظاری از جوان خشمگین و بی آینده دارید. متأسفانه در چنین فضایی فحش ابزار اعلام نارضایتی میشود و پدران و مادران هم میایستند و گوش میکنند. لذا در این موضوع باید به علت توجه کرد نه معلول. علت دوم اینکه در دو دهه اخیر حکومت ایران قدر ادبیات سیاسی خشونتپرهیزانه، اصلاحجویانه، صلحجویانه و گفتگومحورانه را ندانست. و دنبال مهندسی فرهنگی از بالا رفت و برای اکثر منتقدان خشونتپرهیز پرونده درست کرد و الان هم بیگناه در زنداناند. مطمئن باشید اگر حکمرانی چنین مهندسیهایی از موضع قدرت نمیکرد امروز با شعارهای خشونتناپرهیز روبرو نمیشد.
برخی رفتارها در خیابان و همچنین اظهارنظر برخی چهرهها و سلبریتیها به نحوی بود کأنه حقیقتاً کار کار نظام را تمامشده میپنداشتند، به همین دلیل نهایت خشونت را به خرج دادند و به گونهای اظهارنظر کردند گویی قرار نیست هیچ فردایی در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد و این افراد در حاکمیت جمهوری اسلامی زندگی کنند، به نظر شما دلیل این خطای محاسباتی چه بود؟
کلاً یکی از ویژگیهای تندروها در عرصه سیاسی (چه حکومتی و چه اپوزیسیون خشونتناپرهیز) این است که اهل اغراق و خالیبندی هستند و واقعنگر نیستند. اپوزیسیون خشونتناپرهیز فکر میکند حکومت کفش است که راحت میتوان آن را عوض کرد. از طرف دیگر شما غافل نشوید که دهههاست تندروهای حکومتی مرتب حرفهای اغراقآمیز درباره کشورهای غربی میزنند، دهها بار مرگ آمریکا و کشورهای غربی را اعلام کردند و صدا و سیما هم آنها را با افتخار پخش میکرد و میکند. احمدینژاد بارها با هزینه مردم بیپناه ایران از محو کشورها از روی نقشه جهان صحبت کرد. لذا در چنین عرصهای حرفها و ارزیابیها اغراقامیز است.
انجام چه اقدامات و اصلاحاتی را برای پیشگیری از تکرار وقایع مشابه ضروری میدانید؟
گام اول این است که حکومت شایسته است بفهمد با سیاستهای غلطش (که در ابتدای مصاحبه اشاره شد) یک «جامعه ناراضی» و «تمام جنبشی» تولید کرده است نه جامعهای در حرکت به سوی توسعه همهجانبه، پایدار، عادلانه و مشارکتی.
گام دوم اینکه حکومت شایسته است بفهمد که خیزش اعتراضی صد و ده روزه مهسا نوک کوه یک «دگردیسی بزرگ فرهنگی، اجتماعی و نسلی» است. خیزش مهسا در خیابانها آرام شده ولی «بلوک عظیم چند لایه اعتراضی» (لایه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) همچنان در جامعه پاسخ داده نشده وجود دارد، تندروهای حکومتی بلادلیل رجز نخوانند و با سرنوشت ایران بازی نکنند.
خوب توجه کنید هم اکنون گرانیها و تورم همچنان ادامه دارد و گذران زندگی روزمره مردم سخت بوده و سختتر میشود و انسداد اینترنت و خوابیدن کسبوکارهای مجازی بر نارضایتیها میافزاید. لذا اگر حکومت با کمک جامعه مدنی دست به اصلاحات نزند و به آن هفتاد درصد جمعیت ناراضی ساکت «چشم انداز بهبود» نشان ندهد متأسفانه دو رخداد میتواند در انتظار ایران باشد؛ اول اینکه در دهه گذشته با سیاستهای پرهزینه خارجی، ایران با تحریم روبرو شد و ایران در مسیر فقیر شدن قرار گرفت (در همین حال کشورهای همسایه عربی، عراق، ترکیه و جمهوری آذربایجان در مسیر رونق اقتصادی و همکاری با اسرائیل قرار گرفتهاند، و اسرائیل هم به ما پاتک «عمق استراتژیک» زده) پس از این خیزش اعتراضی در کنار فقیر شدن ممکن است ایران با «ناامن» شدن روبرو شود.
دوم اینکه اگر اصلاحات حکومتی و مورد قبول جامعه مدنی انجام نشود، ممکن است اپیزودهای اعتراضی فعلی ایران به «اپیزودهای انقلابی» تبدیل شود. خود همین تحول اپیزودیک میتواند بر ناامنی ایران بیفزاید. (منظور از اپیزود صفحات و دورههای اعتراضی است)
آیا استمداد اپوزیسیون از کشورهای غربی در راستای مقابله با جمهوری اسلامی و مطالبه تحریمهای بیشتر، پیگیری حذف ایران از جام جهانی، و مواردی از این دست حرکت معقول و قابل توجیهی بود و در نهایت وارد کردن کشورهای غربی به معرکه اختلاف اپوزیسیون با نظام آیا میتواند آوردهای برای آنها و مردم ایران داشته باشد؟
متأسفانه ایران عزیز ما در شرایط دو قطبی فعلی با دو عارضه در سیاست خارجی روبرو شده است. عارضه اول اینکه حکومت ایران در جنگ روسیه (پوتین) با غرب (بر سر کشور اکراین) یک خطای راهبردی انجام داده است. ایران در دو سده گذشته به درستی در جنگ بین قدرتهای جهانی (مثل روسیه و اروپا) بیطرف بوده است. در جنگ اکراین ایران به خطا طرف پوتین را گرفت. و الان فرانسه، انگلیس و آلمان به طور ویژه مذاکرات برجام را روی هوا بردند و در حال آسیب زدن به مصالح ملی ایراناند.
عارضه دوم این است که گفتم اپوزیسیون خشونتناپرهیز ایران، فاقد سرمایه اخلاقی است و حتی از جنگ خارجی هم علیه ایران دفاع میکند، برای آنها تمامیت ارضی و حفظ میهن یک ارزش نیست به همین دلیل از پمپئو و بلوک راست افراطی در جهان دریوزگی میکنند.
متأسفانه این دو عارضه منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را در مخاطره قرار داده است. گفتم فقیر شدن و ناامن شدن ایران، خلاف مصالح ملی است. زندگی در خانه و میهن ایران برای کثیری از شهروندان با مشکل روبرو میشود. و در این باره کک تندروها هم نمیگزد.
تحلیل شما از این امر که برخی جریانهای اپوزیسیون وابسته به کشورهای خارجی، در حوادث اخیر آشکارا خط تجزیهطلبی را دنبال میکردند، چیست؟
ایران یک کشور تاریخی است و همزیستی اقوام در آن نهادینه شده است. ولی توجه داشته باشید اگر در ایران به جای حکمرانی «رضایتی»، حکمرانی پرمدعا و ناکارآمد «هدایتی» داشته باشیم، با یک جامعه ناراضی و با دشمنهایی که سیاست خارجی پرهزینه حکومت ایجاد کرده است، تمامیت ارضی ایران هم در شرایط ناامنی به مخاطره میافتد. توجه داشته باشید در خارج کشور توسط دولتهایی مثل اسرائیل و عربستان یک «مؤسسه اقتصادی نانوشته براندازی» درست کردهاند. هر فرد و گروهی که به اختلاف مذهبی و قومی در ایران دامن بزند و از «خط آشوب» دفاع کند از این مؤسسه دلار میگیرد. و این قصه پرهزینه بودن سیاست خارجی حکومت ناکارآمد ما را نشان میدهد.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا اعتراضات حمیدرضا جلائی پور حمیدرضا جلایی پور اعتراضات در ایران مهسا امینی افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان واردات خودرو جام جهانی 2022 قطر ویروس کرونا نظر شما دلیل توجه داشته باشید تولید کرده جمهوری اسلامی آن را عوض کشورهای غربی ادبیات سیاسی سیاست خارجی خشونت پرهیز تمامیت ارضی جامعه مدنی دهه گذشته قرار گرفت توجه کنید دو دهه فقیر شدن بی آینده بی سابقه اعدام ها حرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۸۱۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمان اگر در کارشان غفلت کنند سرنوشت یک جامعه به خطر میافتد
حجتالاسلام محسن ملک پور در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: 12 اردیبهشت سالگشت شهادت معلم انقلاب، علامه مرتضی مطهری (ره) است که به روز معلم نامگذاری شد تا از این قشر عظیم فرهنگی و خدوم تقدیر شود؛ که از همینجا از همهکسانی که در امر تعلیم و تربیت نقش دارند تشکر و قدردانی میکنم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب همه ما منتدار شما هستیم و عرض خدا قوت و خسته نباشید دارم، معلمان چشموچراغ ملت هستند؛ باید به آنها توجه کرد و جایگاهشان را باید بیش از اینقدر دانست.
وی افزود: یکی از کسانی که در قبل انقلاب و بعد انقلاب در عرصه جهاد تبیین کمنظیر بود، شهید مطهری است، او با دقت تمام شبهات مختلف فکری و عقیدتی و فلسفی و اخلاقی که در آن روزگار جوانان مواجه بودند را شناسایی میکرد و با استفاده از فرهنگ ناب قرآن و عترت پاسخ میداد، هر جا میدید در گفتار و نوشتاری تفکرات غربی و شرقی را با اسلام مخلوط میکنند، بالصراحه در مقابل التقاط میایستاد، بهخصوص تفکرات لیبرالیستی و کمونیستی را عالمانه و منصفانه نقد و بیاعتبار کرد.
ملکپور تصریح کرد: شهید مطهری، توطئههای فکری را شناسایی میکرد و از بین میبرد، یکی از توطئههای استعمار که از دوران مشروطه شروعشده بود، تعلیم افرادی بود به نام منورالفکر و روشنفکر که بتوانند با بیان و قلم و رفتارشان سیاستهای استعماری اسلامزدائی در مسیر غربزدگی را در ایران هدایت کنند، مردم مسلمان اما غربزده باشند و همه تلاش اینها این بود که هویت اسلامی ملت را از درون از بین ببرند، در بینشان معمم هم بود.
وی اظهار داشت: شما با نمونههای امروزی این قشر کاملاً آشنا هستید؛ در این سالهای بعد از انقلاب صحبت میکنند. بودند و هستند و حرف هم زیاد میزنند. حاضرند کشور را دودستی تقدیم غرب کنند. در اوج مبارزه با دشمن، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه فرهنگی از کنار پرچم کشور جعلی و متخاصم عبور میکنند. حاضر نیستند پایشان را بگذارند که بگویند ما دوست آن تفکر هستیم. شهید مطهری چهره واقعی این افراد را بابیان صریح، قول سدید و روش قاطع خودش روشن کرد. جای اینگونه جهادهای تبیین در این روزها خالی است.
حجتالاسلام محسن ملک پور در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «جهانبین نیوز»، اظهار کرد: 12 اردیبهشت سالگشت شهادت معلم انقلاب، علامه مرتضی مطهری (ره) است که به روز معلم نامگذاری شد تا از این قشر عظیم فرهنگی و خدوم تقدیر شود؛ که از همینجا از همهکسانی که در امر تعلیم و تربیت نقش دارند تشکر و قدردانی میکنم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب همه ما منتدار شما هستیم و عرض خدا قوت و خسته نباشید دارم، معلمان چشموچراغ ملت هستند؛ باید به آنها توجه کرد و جایگاهشان را باید بیش از اینقدر دانست.
وی افزود: یکی از کسانی که در قبل انقلاب و بعد انقلاب در عرصه جهاد تبیین کمنظیر بود، شهید مطهری است، او با دقت تمام شبهات مختلف فکری و عقیدتی و فلسفی و اخلاقی که در آن روزگار جوانان مواجه بودند را شناسایی میکرد و با استفاده از فرهنگ ناب قرآن و عترت پاسخ میداد، هر جا میدید در گفتار و نوشتاری تفکرات غربی و شرقی را با اسلام مخلوط میکنند، بالصراحه در مقابل التقاط میایستاد، بهخصوص تفکرات لیبرالیستی و کمونیستی را عالمانه و منصفانه نقد و بیاعتبار کرد.
ملکپور تصریح کرد: شهید مطهری، توطئههای فکری را شناسایی میکرد و از بین میبرد، یکی از توطئههای استعمار که از دوران مشروطه شروعشده بود، تعلیم افرادی بود به نام منورالفکر و روشنفکر که بتوانند با بیان و قلم و رفتارشان سیاستهای استعماری اسلامزدائی در مسیر غربزدگی را در ایران هدایت کنند، مردم مسلمان اما غربزده باشند و همه تلاش اینها این بود که هویت اسلامی ملت را از درون از بین ببرند، در بینشان معمم هم بود.
وی اظهار داشت: شما با نمونههای امروزی این قشر کاملاً آشنا هستید؛ در این سالهای بعد از انقلاب صحبت میکنند. بودند و هستند و حرف هم زیاد میزنند. حاضرند کشور را دودستی تقدیم غرب کنند. در اوج مبارزه با دشمن، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه فرهنگی از کنار پرچم کشور جعلی و متخاصم عبور میکنند. حاضر نیستند پایشان را بگذارند که بگویند ما دوست آن تفکر هستیم. شهید مطهری چهره واقعی این افراد را بابیان صریح، قول سدید و روش قاطع خودش روشن کرد. جای اینگونه جهادهای تبیین در این روزها خالی است.
امامجمعه فارسان با اشاره به اینکه ما امروز در حال سپری کردن گام دوم انقلاب به سمت پیشرفت و تمدن سازی هستیم گفت: تربیت نسل جوان مؤمن انقلابی که لازمه پیشرفتِ تعهد محورِ مبتنی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی است و این مهم صورت نمیگیرد مگر وقتیکه غفلتهای سالهای گذشته که در تعلیم و تربیتمعلم تراز انقلاب اسلامی داشتهایم را با احیاء دقیق دانشگاه فرهنگیان و تربیت و استخدام معلم تراز، جبران کنیم.
حجت الاسلام ملک پور با تاکید بر اینکه ما معلم تراز اول کم داریم گفت: همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزهاش از مدرسهها میباشد و کلیدش در دست معلمین است.
وی گفت: تحولی که حضرت آقا فرمودند، باید در نظام آموزشوپرورش ما در ابعاد مختلف دنبال شود. این جایگاه مهم و مؤثر در سعادت مادی و معنوی جامعه مورد طمع دشمنان است که در همین جریانات اخیر میبینید که چگونه قصد داشتند جلوی رشد و کارایی این مجموعه را بگیرند، حتی شده بهعنوان خیرخواهی با اسنادی مثل ۲۰۳۰ بتوانند ریشه تعلیم و تربیت ما را از بین ببرند این کار را میکنند.
حجتالاسلام ملک پور عنوان داشت: نقش و جایگاه معلم و تأثیرگذاری که در جامعه دارد بر کسی پوشیده نیست. گذشته از تعلیم که تا عالیترین مراحل آموزش فرزندان ما را همراهی میکند، بخشی از تربیت را که والدین باید داشته باشند معلم به عهده دارد. آینده نسل ما دست معلمان است. مأموریت حساسی دارند.
وی افزود: به این تعبیر حضرت آقا از نقش معلم توجه کنید، فرمودند: «اگر بخواهیم یک تشبیه معقول به محسوسی بکنیم، ممکن است نقش یک سوزنبان در مسیر یک قطار، کماهمیت به نظر برسد، لیکن مرگ و زندگیِ کاروانی که در این قطار نشستهاند، به کار این سوزنبان و دقت او بستگی دارد، اگر غفلت کند، فقط در حرفه و شغلش غفلت نکرده است، مسئله جان و سرنوشت یک مجموعه مردمی به او وابسته است. نقش معلم همچنین نقشی است که خود معلمان باید به آن توجه کنند.» یعنی معلم سوزنبان این مجموعه بشری است که میتواند همه را به سمتی هدایت کند.
امروز در حال سپری کردن گام دوم انقلاب به سمت پیشرفت و تمدن سازی هستیم
امامجمعه فارسان با اشاره به اینکه ما امروز در حال سپری کردن گام دوم انقلاب به سمت پیشرفت و تمدن سازی هستیم گفت: تربیت نسل جوان مؤمن انقلابی که لازمه پیشرفتِ تعهد محورِ مبتنی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی است و این مهم صورت نمیگیرد مگر وقتیکه غفلتهای سالهای گذشته که در تعلیم و تربیتمعلم تراز انقلاب اسلامی داشتهایم را با احیاء دقیق دانشگاه فرهنگیان و تربیت و استخدام معلم تراز، جبران کنیم.
حجت الاسلام ملک پور با تاکید بر اینکه ما معلم تراز اول کم داریم گفت: همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزهاش از مدرسهها میباشد و کلیدش در دست معلمین است.
وی گفت: تحولی که حضرت آقا فرمودند، باید در نظام آموزشوپرورش ما در ابعاد مختلف دنبال شود. این جایگاه مهم و مؤثر در سعادت مادی و معنوی جامعه مورد طمع دشمنان است که در همین جریانات اخیر میبینید که چگونه قصد داشتند جلوی رشد و کارایی این مجموعه را بگیرند، حتی شده بهعنوان خیرخواهی با اسنادی مثل ۲۰۳۰ بتوانند ریشه تعلیم و تربیت ما را از بین ببرند این کار را میکنند.
نقش و جایگاه معلم و تأثیرگذاری که در جامعه دارد بر کسی پوشیده نیست
حجتالاسلام ملک پور عنوان داشت: نقش و جایگاه معلم و تأثیرگذاری که در جامعه دارد بر کسی پوشیده نیست، گذشته از تعلیم که تا عالیترین مراحل آموزش فرزندان ما را همراهی میکند، بخشی از تربیت را که والدین باید داشته باشند معلم به عهده دارد. آینده نسل ما دست معلمان است. مأموریت حساسی دارند.
وی افزود: به این تعبیر حضرت آقا از نقش معلم توجه کنید، فرمودند: «اگر بخواهیم یک تشبیه معقول به محسوسی بکنیم، ممکن است نقش یک سوزنبان در مسیر یک قطار، کماهمیت به نظر برسد، لیکن مرگ و زندگیِ کاروانی که در این قطار نشستهاند، به کار این سوزنبان و دقت او بستگی دارد، اگر غفلت کند، فقط در حرفه و شغلش غفلت نکرده است، مسئله جان و سرنوشت یک مجموعه مردمی به او وابسته است. نقش معلم همچنین نقشی است که خود معلمان باید به آن توجه کنند.» یعنی معلم سوزنبان این مجموعه بشری است که میتواند همه را به سمتی هدایت کند.